بانك مقالات و دانستني ها شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : مسعود قره بگلو
ستورات انتقال فايل در پروتكل FTP ! لازمه حتما ياد بگيريد چند تا اصطلاح در مورد هكر ها
شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : مسعود قره بگلو
خوب شما در محيط DOS فرمان netstat -n رو تایپ بعد براتون يه سری نوشته مياد که به طور مثال به شرح زيره: Proto Local Address Foreign Address State TCP 215.175.136.226:1026 216.13.169.145:5050 ESTABLISHED من در اينجا در مورد گزينه های بالا يه کم توضيح بدم : Porto :معرف نام پروتکلی است که مورد استفاده قرار می گيرد - پروتکل(protocol) مجموعه ای از قواعدی را گويند که کامپيوتر ها از طريق آنها با هم ارتباط بر قرار می کنند و صحبت می کنند، اگه بالا رو نگاه کنيد می بينيد که پروتکل استفاده شده TCP هستش .يک دستۀ دگر هم از پروتکل ها هست که UDP ناميده می شه و مورد استفادۀ آن به اندازۀ TCP نبوده و شما کمتر با هاش رو برو شدين. Local Address :در اين قسمت آدرس ipی کامپيوتر شما رو نشون ميده برای مثال در بالا در زير Local Address شماره های 215.175.136.226:1026 اومده و ip باز شده روی کامپيوتر من بوده و پورت باز شده هم 1026بوده.اينگونه پورتها به صورت تصادفی باز ميشن وتا از طرق آن با دنيا ارتباط برقرار کنيم(بزودی در مورد پورتها مفصلاً صحبت می کنيم) Foreingn Address : در اين قسمت آدرس Ipی کامپوتر طرف مقابل ذکر ميشه برای مثال اگر نگاه کنيد آدرس ipی کامپيوتر راه دور من 216.13.169.145:5050 اعلام شد.در اينجا هم مثل قبل 216.13.169.145 ip بوده و 5050 پورت اعلام شده. State :اين بخش وضعيت خط اتصال (connection) اعلام می شود.يک اتصال حلالت مختلفی ميتونه داشته باشه که من تو جدول زير توضيح ميدم.
در ساده ترين تعريف، محلی است که دادهها وارد يـا خارج میشوند. در مبحث هک معمولا با پورتهای نرمافزاری سروکار داريم که به هر کدام عددی نسبت میدهيم.اين اعداد بين 1 و ۶۵۵۳۵ هستند. معمولا به يک سری از پورتها کار خاصی را نسبت میدهند و بقيه بهصورت پيشفرض برای استفاده شما هستند.پورت هايي كه فعال هستند ، هر كدام توسط برنامه خاصي مديريت ميشوند.مثلا پورت 139 مربوط به NetBios سيستم ميباشد. Telnet چيست ! قبل از اينكه به بحث اصلي پورتها بريم بايد اين Telnet رو توضيح بديم؟!!! ويروس كامپيوتري چيست ؟
شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, :: 13:25 :: نويسنده : مسعود قره بگلو
هدف من از نوشتن اين درسها اينه که شما رو با روشهای هک با نرم افزارهاي پر قدرت هک آشنا کنم مطمئن باشيد که شما اگه اين درسها رو دنبالشو بگيريد ديگه کسی تو چت ياهو و ... حريفتون نميشه.(تماميه مطالب بصورت گام به گام و سعی شده تا با زبانی ساده گفته شود) آشنايي با چند اصطلاح در هك و كراك و ... تعريف هك از نظر شركت مايكروسافت. در فرهنگ اصطلاهات كامپيوتري مايكروسافت به دو صورت معني شده است كاربرد هك . همان طور كه گفته شد علم هك براي آزار ديگران نيست و حتي مي تواند كمك خوبي براي افراد و شركت هايي باشد كه با تكنولوژي روز سر و كار دارند. بيشترين استفاده هك براي برنامه نويسان كامپيوتر و افرادي است كه اصولا با كامپيوتر سر و كار دارند نمونه اين استفاده اين است كه برنامه نويسان مي توانندبراي بهبود كارايي نرم افزارهاي خود از سورس نرم افزار هاي ساخته شده ديگر استفاده نمايند به اين صورت كه فايل هاي اجرايي را به سورس برنامه نويسي تبديل نمايند. چگونه يك هكر شويم ! چون بيشترين استفاده هك مربوط به اينترنت و برنامه نويسي مي شود مي بايست علم خود را در اين دو مقوله آشنايی با (ISP (Internet Service Provider :
IP چيست ؟
ادامه در دروس بعدي ... جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : مسعود قره بگلو
شاید جوانان و نوجوانان امروز تنها نامی از بروس لی شنیده اند. اما همه جوانان قدیمی حدود ۳۰ الی ۴۰ سال پیش بروس لی را می شناسند. در آن زمان تعداد اکشن من ها و فیلم های زد و خوردی مانند امروز زیاد و متعدد نبود. بروس لی یکی از کسانی بود که در آن زمان محبوبیت خاصی میان همه مردم داشت. فردی که دستهایش مانند تیغ عمل می کرد و در کاراته بازی شهرتی جهانی یافته بود. در آن دوران اکثر جوانان به ویژه پسرها اتاقهای خود را با عکسهایی از بروس لی تزئین می کردند. امروزه هنرپیشه هایی مانند جکی چان، آرنولد و... بسیار زیاد هستند. اما ۳۰ الی ۴۰ سال پیش چنین نبود. اکنون می خواهیم زندگی کاراته باز چند دهه پیش را برایتان بازگو نماییم. هم چنین درباره مرگ مشکوک او مطالبی بیان کنم. Lee Hsiao lung در ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ در سان فرانسیسکو به دنيا آمد. پدرش خواننده اپرای چینیها بود. مادر و پدرش هنگ کنگی بودند. بروس یک سال داشت که به همراه خانواده اش به هنگ کنگ رفت. او در همان دوران کودکی به بازیگری علاقه زیادی داشت و کاراته را در آن زمان آموخت. ۶ ساله بود که در فیلم تولد انسان بازی کرد. آخرین فیلمش نیز به سال ۱۹۷۳ بازی مرگ نام داشت که نیمه تمام ماند و از دنیا رفت. او فنون کاراته و کونگ فو را از استاد معروف ییپ کانگ آموخت. اما او قبل از این که نزد استاد برود، خودش کاراته بازی می کرد. ولی تحت نظر استادان با تجربه در کاراته بازی بسیار خبره شد. ۱۹ سال داشت که هنگ کنگ را به قصد آمریکا ترک گفت و در دانشگاه واشنگتن در رشته فلسفه مشغول به تحصیل شد. در کنار تحصیل در دانشگاه برای تامین معاش پیش خدمت یک رستوران شد و هم چنین مهارت هایش را به چند دانشجو می آموخت و پولی دریافت می کرد. او آن قدر مهارت داشت که کم کم توانست مدرسه ای دایر کند و در آنجا هنرجویان بیشتری را آموزش دهد. بسیاری از دانشجویان ژاپنی در سیاتل سعی داشتند که با بروس مبارزه کنند و او را از پای در آورند. اما در بیشتر مبارزات بروس برنده نهایی بود. *ازدواج او* او در دانشگاه با لیندا آشنا شد و ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان یک پسر بود که از لحاظ قیافه مانند چینی ها شبیه پدرش و از لحاظ رنگ پوست و مو مانند غربی ها که شبیه مادرش بود. نامش را براندون نهادند.در واقع ترکیبی از دو نژاد چینی و غربی بود. آوازه شهرت کاراته بازی او در آمریکا پیچید و به دلیل داشتن سابقه بازیگری در دوران کودکی و نوجوانی، تهیه کنندگان فیلم در هالیوود از او تقاضای بازی نمودند و او را اژدهای کوچک لقب دادند. بسیاری از بازیگران مشهور هالیوود می خواستند از او فنون کونگ فو یاد بگیرند. استیو مک کویین، جیمز کوبارن، لی ماروین از جمله کسانی بودند که با بروس آشنا شدند و از او مهارت هایی آموختند. بروس آنقدر هنرمند بود که در عرض مدت کوتاهی ستاره های سینماهای هالیوود شد. در سال ۱۹۶۸ بار دیگر به هنگ کنگ رفت و در آنجا با استقبال مردم روبه رو شد. او بعداز بازگشت از هنگ کنگ کتابی در زمینه مهارتهای کاراته نوشت. حرکاتی که او انجام می داد امروزه از آن حرکات الهام گرفته اند و در برنامه ریزی رباتها برای ساخت فیلمهای اکشن به کار می برند. هیکلی مانند آرنولد شوارزینگر نداشت او با قدی متوسط و جثه ای استخوانی اما قوی و ورزشکار می توانست مانند پروانه جست بزند و از سویی به سوی دیگر رود و در یک چشم به هم زدن رقیب خود را شکست دهد. او محبوب مردم بود و در آن زمان پیر و جوان در محافل از مهارتهای بروس صحبت می کردند. نوجوانان و جوانان لباسهایی با تصاویر بروس و اژدها به تن می کردند و در دعواهایشان از فنون او که در فیلمهای سینمایی دیده بودند به کار می بردند. او چند ماه قبل از مرگش در فیلمی به نام ورود اژدها بازی کرد. بروس لی در فیلم ورود اژدها لباس سنتی چینی ها را به تن کرده بود و ۲۰۰ میلیون دلار به دست آورد. مرگ بروس لی رازی است که بر همگان پوشیده بود. هر کسی درباره مرگ بروس لی جوان عقیده ای داشت. شایعات پیش از مرگ او** بروس لی در سال ۱۹۷۳ در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت. او ۳۲ سال داشت که شایعه شد در آپارتمانش در هنگ کنگ خوابیده بود ه و ناگهان مورد اصابت گلوله ای قرار می گیرد. بروس لی این طور اظهار داشت: یک روز از سوی معتبرترین روزنامه هنگ کنگ به منزلم تلفن زده شد گوشی را برداشتم. خبرنگار روزنامه گفت می خواستم ببینم واقعا بروس لی زنده است؟ من هم گفتم پس تو با چه کسی حرف می زنی؟ بله من زنده ام. من بروس لی هستم! اما وقتی بروس لی واقعامرد، شایعه ها این طور پخش شد که بروس لی در هنگ کنگ به باج گیرها پول نپرداخته و توسط آنان ترور شد. بسیاری از چینی ها معتقد بودند که بروس هنگام تمرین یکی از فیلمهایش مورد سوء قصد قرار گرفته است. در صحنه ای که قرار بوده با یک اسلحه قلابی به سوی بروس لی شلیک شود، اسلحه پر از گلوله بوده و بروس لی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. عده ای می گفتند هنگام تمرین استادش عصبانی شده و ضربه ای به سرش زده و او ضربه مغزی شده است. اما حقیقت چنین نبود. حال به تفصیل موقعیت زمان قبل از مرگ بروس لی را بازگو می کنم. مرگ او** بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی که می خواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت. آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می کند و بروس و بتی با هم شام می خورند. در آنجا بروس احساس سردرد می کند و بتی یک قرص آسپرین قوی به او می دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می رود. چو به خانه بتی تلفن می زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معده اش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معده اش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانه ها را از دست چه کسی خورده است. عده ای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانه ها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شده است. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف می کرد. همسرش لیندا می گفت: او هیچ گاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمی توانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی می گفت :اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافته ام و در دنیا آنچه را که می خواستم انجام داده ام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|